آقای رییس جمهور در آخرین کنفرانس خبری خودشون (همون که متجاوزان انگلیسی را آزاد کردن) فرمودن که «ما در کشورمون آزادی واقعی داریم.»می خواستم با یادآوری تجربه روزنامه های «ایران»،«شرق »و«روزگار»،صحت این حرفو بررسی کنم. حتما یادتون هست که وقتی روزنامه «ایران»اون کاریکاتور اهانت آمیزو کشید،در سه استان آذری کشورمون آشوب هایی به پاشد.دهها بانک وخودرو آتش گرفت وبسیاری دستگیر شدن.خلاصه یک اتفاق امنیتی رخ داد.اما هنوز چند هفته از تعطیلی این روزنامه نگذشته بود که گزارشگر تلویزیون به دفتر «ایران»رفت وبرای آن مرثیه خوانی کرد.وبالاخره با همین کارا زمینه فعالیت دوباره روزنامه را فراهم کردن.
البته ما از آزاد شدن هر روزنامه تعطیل شده ای استقبال می کنیم،اما رفتار دوگانه را منافی آزادی واقعی! می دونیم.روزنامه «شرق»در آستانه انتخابات خبرگان وشوراها با یک اتهام واهی_ که هیچ وقت هم تبیین نشد ومعلوم نشد چه کاریکاتوری ،کی و درباره کی چاپ شده_شش ماه تمام بسته شد. اما این بار دیگه نجف زاده به دفتر روزنامه «شرق» نرفت ومرثیه خوانی نکرد؛چراکه «شرق»یک روزنامه اصلاح طلب بود و در اون زمان وظیفه ساماندهی نیروهای اصلاح طلب رو برعهده گرفته بود.
در نمونه دیگری وقتی از وزیر فرهنگ وکیهان اسلامی_آقای صفارهرندی_ درباره روزنامه بسته شده «روزگار»پرسیدن،گفت:روزنامه «روزگار»؟نمیشناسمش!
وای که چقدر آزادی واقعی داریم ما!
«شرق» آزاد شد.باور کنید این دم عیدی و این آخرسالی هیچ خبری برای من وبسیاری از اهالی سیاست وفرهنگ و روزنامه وچیزای دیگه اینقدر خوشحال کننده نبود.خدارا شکر.
مدیر مسئول «شرق»در دفاعیاتش توی دادگاه حرفی زد که ظاهرا در مسئولین مؤثر افتاده است؛«اگر مارا دوست می دارید،مروت روا بدارید،واگر دشمن می دارید،مدارا.»
باور کنید بسیاری از منازعات ومناقشات سیاسی واجتماعی با پایبندی به همین دوجمله از بین میره.
کسی گفته بود :با دوستان مروت ،بادشمنان هم مروت.تا نظر شما چی باشه.
عیدتون از همین الآن مبارک.ایام به کام.
در چند هفته اخیر دو بار معلمان در مقابل مجلس تجمع کردند. در همین مدت در بسیاری از استان ها نیز معلمان اعتصاب کردند و بسیاری از کلاس های درس تعطیل شد.
صدا و سیما که ید طولایی در مهم جلوه دادن اخبار غیر مهم، و بی اعتنایی به خبرهای مهم دارد، خبر سقوط دو گرگ در چاه را از بخش های مختلف خبری پخش کرد، اما حتی اشاره ای هم به تجمع معلمان نکرد.به هرحال نظراتی که درباره عدم پوشش خبری این اتفاق توسط صدا و سیما مطرح شد،دو دسته است :
دسته اول:
1)احتمالا کامران نجف زاده در مرخصی به سر می برده است.2)احتمالا ماشین نجف زاده وسط راه پنچر شده است و به محل تجمع نرسیده است. 3)کامران نجف زاده مجبور شده که سرما بخورد.4)احتمالا روزنامه ها، این عوامل استکبار، دروغ گفته اند و اصلا نه اعتصابی در کار بوده نه تحصنی و نه تجمعی.5)احتمالا به نظر آقای ضرغامی گرگ بهتر است از معلم.
دسته دوم:
از آنجا که هرگونه اعتصاب تحصن و تجمع، کار اراذل و اوباش می باشد و از سوی استکبار هدایت می شود، آقای ضرغامی بدینوسیله به معلمان لطف کرده اند و خبر اجتماع آنها را پخش نکرده اند، به این امید که این معلمان بی تربیت از کرده خود پشیمان شوند. البته برخی افراد مغرض گفته اند که آقای ضرغامی ملاحظه دولت همفکر و همسوی خود را کرده است ،که ما بدینوسیله آقای ضرغامی را از این اتهامات مبرا می دانیم و مراتب تشکر و قدردانی خود را نسبت به مقام شامخ ایشان ابراز می داریم.
سلام
این وبلاگ را ساختیم تا یک وبلاگ ساخته باشیم و گاهی وقتها مثلا حرفای سیاسی بزینیم ، یا اینکه حرفای سیاسی بزنیم ،بعضی اوقاتم یه کم حرفای سیاسی بزنیم ، یه نمه هم اگه شد حرفای سیاسی بزنیم .
البته قصد نداریم حرفای سیاسی بزنیم .ولی چیکار کنیم دیگه نمی تونیم حرف سیاسی نزنیم .اگه نزنیم حناق می گیریم.حرف زدن که کنتور نداره . به هر حال ایدز که نیست خوب میشه .
اسم وبلاگ را هم گذاشتیم ستون پنج و نیم تا بگوییم که ما با ستون پنجم کمی تا نسبتی تفاوت داریم .بین ما و اون آقاهه (ابراهیم نبوی) که طنز سیاسی می نوشت هیچ نسبتی وجود ندارد،جز یک نسبت دوری .
از لحاظ سیاسی هم با همدیگر فاصله داریم . خیلی هم فاصله داریم . به اندازه یک وجب .
والسلوم، نامه تموم .
